معنی انسداد، بستن، پیچیدن، مقید کردن، حبس کردن, معنی انسداد، بستن، پیچیدن، مقید کردن، حبس کردن, معنی اjsbاb، fsتj، /d]dbj، krdb lcbj، pfs lcbj, معنی اصطلاح انسداد، بستن، پیچیدن، مقید کردن، حبس کردن, معادل انسداد، بستن، پیچیدن، مقید کردن، حبس کردن, انسداد، بستن، پیچیدن، مقید کردن، حبس کردن چی میشه؟, انسداد، بستن، پیچیدن، مقید کردن، حبس کردن یعنی چی؟, انسداد، بستن، پیچیدن، مقید کردن، حبس کردن synonym, انسداد، بستن، پیچیدن، مقید کردن، حبس کردن definition,